غرور انسان فقط در مقابل دو چیز سر خم می کند:  گرسنگی و عشق

روزگار ما

چه آسان عشق را به چیزی نمی گیرند

آن را به هر قیمتی می فروشند

آن را هیچ کس ارج نمی نهد

چه می گویم؟چه پست مردمی هستند!

دوست داشتن را جنایت می شمارند!

کینه مجاز است چاپلوسی مجاز است

نوکری مجاز است دزدی و دروغ رایج است

پول پرستی زشت نیست...

هوس بازی ها و عیاشی های متعفن و کثیف معمول است و آزاد است

حق کشی آزاد است پستي و زبونی و ذلت و تقلب

و تظاهر و دشمنی و چرب زبانی و مصلحت اندیشی

آزاد است مشروع است!

اما عشق را کسی نمی بخشد

دوست داشتن را کسی تحمل نمی کند!

 

دكتر علي شريعتي

جمله زيبايي از شريعتي

 

 

آنانكه مي فهمند عذاب مي كشند و آنهاي كه نمي فهمند عذاب مي دهند

                                                                        دكتر علي شريعتي

 

نمي دانم اين جمله را كه گفته ولي هر كه گفته زيباست اما براي بعضي ها صدق نمي كنه ولي براي بعضي ها اينگار از ته دلشان گفته:

"ما مجبوريم به زندگي كردن تا شاهد مرگ همه آرزوهايمان باشيم"

دل شكسته

 

وقتي دل تنها كالائيست كه خدا شكسته آنرا مي خرد

پس چرا من به دست كسي كه دلم را شكسته بوسه نزنم؟

فقر

 

فقر شب را بي غذا سر كردن نيست

فقر روز را بي انديشه سركردن است

يادمان باشد

 

يادمان باشد كه: آنها كه دوستشان مي داريم مي توانند دوستمان نداشته باشند.

 

 

تقسیم بندی آدم ها از نظر دکتر علی شریعتی

 

1- آنهايي كه وقتي هستند، هستند وقتي كه نيستند هم نيستند. حضور عمده آدم‌ها مبتني بر فيزيك است. تنها با لمس ابعاد جسماني آنهاست كه قابل فهم مي‌شوند بنابراين اينان تنها هويت جسمي دارند.

 

2- آناني كه وقتي هستند، نيستند وقتي كه نيستند هم نيستند (مردگاني متحرك در جهان، خود فروختگاني كه هويتشان را به ازاي چيزي فاني واگذاشته‌اند. بي‌شخصيت‌اند و بي‌اعتبار، هرگز به چشم نمي‌آيند، مرده و زنده‌شان يكي است).

 

3- آنهايي كه وقتي هستند، هستند وقتي كه نيستند هم هستند (آدم‌هاي معتبر و باشخصيت، كساني كه در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودشان هم تاثير خود را مي‌گذارند كساني كه همواره در خاطر ما مي‌مانند، دوستشان داريم و برايشان ارزش قائليم).

 

4- آنهايي كه وقتي هستند، نيستند وقتي كه نيستند، هستند (شگفت‌انگيز‌ترين آدم‌ها. در زمان بودنشان چنان قدرتمند و باشكوهند كه ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم اما وقتي كه از پيش ما مي‌روند نرم‌نرم و آهسته آهسته درك مي‌كنيم . باز مي‌شناسيم، مي‌فهميم كه آنان چه بودند. چه مي‌گفتند و چه مي‌خواستند. ما هميشه عاشق اين آدم‌ها هستيم. هزار حرف داريم برايشان اما وقتي در برابرشان قرار مي‌گيريم، گويي قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سكوت مي‌كنيم و غرق در حضور آنان مست مي‌شويم و درست در زماني كه مي‌روند يادمان مي‌آيد كه چه حرف‌ها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اينها در زندگي هر كدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.»

************

خوب حالا شما فکر کنید که از کدامشان هستید و می خواهید کدام باشید این چیزیست که خود شما انتخاب می کنید و می توانید اگر بخواهید از این چهار نوع انسان یکیش باشید.

 

راستی اگر خواستید مطالب جالب بنویسم و برای بهتر شدن وبلاک لطفا نظر بدهید. نظر یادتان نرود